دلم سر کرده با غمها،
خداحافظ
شدم با غصه ها تنها،
خداحافظ
پرم از خستگی،زخم زبانها چه سوزی دارد این شبها،
خداحافظ
سراسر این وجودم ناامیدیست،شدم آغاز پایانها،
خداحافظ
تمام لحظه ها شد غرق بی رحمی،شدم هم بغض بارانها،
خداحافظ
چقدر اینجا نمورو سردو تبدار است،مرا آتش زد این تبها،
خداحافظ
مثال برگ پاییزی پر از حرفم،مرا سوزانده این لبها،
خداحافظ
دلم میخواست در این بزم ماندگار باشم،امان از دلفریبی ها،
خداحافظ
پرم از درد بی درمان این تکرار،شکستم از این غریبی ها،
خداحافظ
منم آن آسمان آبی دیروز که میبارد ز فریادها،
خداحافظ
دلم پاره شدو پوسید ز نامردی،سخن کوتاه کنم یادها،
خداحافظ